دوستم تو خونشون یه بچه تمساح نگهداری میکنه، بهش میگم: خوب ببرش باغ وحش.
میگه: یعنی ببرم تحویلش بدم؟
میگم: پ نه پ ببرش واسه گردش، بذار یه سرم به پدر مادرش بزنه الآن دلشون تنگ شده براش بعد برش گردون خونه.
دوستمو بعد سه هفته دیدم با یه چسب سفید رو بینیش. میگم: به سلامتی بینیتو عمل کردی؟
میگه: پ نه پ بستنی خوردم یادم رفته بینیمو پاک کنم!
تو خیابون پام گیر کرد به جدول، با صورت خوردم زمین و همه صورتم خونی و خاکی شده بود. اونوقت خانومه اومده میگه: خوردی زمین؟
میگم: پ نه پ من بدل مرد عنکبوتیم، یه حرکت اومدم بهم افتخار کنی!
با دوستم رفتم ساندویچی یه هات داگ با یه سمبوسه سفارش دادیم، به یارو میگم: نون اضافه بزن
میگه: واسه هات داگ؟
میگم: پ نه پ واسه سمبوسه بزن سیر شیم.
سوار قایق موتوری شدم، قایق به شدت تکون میخورد، از ترس دوستمو محکم گرفتم، میگه: ترسیدی؟
میگم: پ نه پ یهو احساس کردم خیلی دوست دارم گفتم محکم بغلت کنم
منبع : http://sasansms.ir