در دست حسین چون که گوهر دادند/آئینه ای از روی پیمبر دادند
بشکفت گل خنده به لب ها، که به او/از گلشن جنت علی اکبر دادند
چون گشودند ز هم دفتر دانائی را/زمزمه کرد ملک نغمه شیدائی را
کرد پر، نور خدا این شب رؤیائی را/تا ببینند همه جلوه زیبائی را
هانفی گفت در رحمت حق وا شده است/خلقت روی علی اکبر لیلا شده است
این گل سرخ که رخساره احمد دارد/خال برگونه خود، ابروی ممتد دارد
رنگ و بو از چمن گلشن ایزد دارد
تو شهزاده ای و علی اکبری/علی اکبری یا که پیغمبری؟
در خانه ات ازدحام گداست/ولی خم به ابرو نمی آوری
تسبیح زیبایت دل روح الامین را می برد/آن قد و بالایت دل اهل زمین را می برد
ناز قدم هایت دل سلطان دین را می برد/موج نگاهت کشتی اهل یقین را می برد
منبع : http://sasansms.ir