دوستم زنگ زده، پشت تلفن پ نه پ میخونه واسم... میگم: داری از روی وبلاگ پ نه پ میخونی؟
میگه: پ نه پ از روی بوستان گلستان سعدی میخونم!
بابام دم در منتظرم وایستاده بود میخواست ماشینشو ازم بگیره من از راه رسیدم 2 ساعت دیر کرده بودم بابام خیلی عصبانی بود بدون سلام علیک نشست تو ماشین، دید ماشین بنزینش تموم شده بلند داد زد چرا این لگن بنزین نداره باز رفتی باهاش ولگردی تموم شده؟
گفتم: پ نه پ تشنم بود خوردمش.
امروز هوا خیلی سرد بود، رفتم چسبیدم به شوفاژ کلاس. یکی از رفیقام اومده میگه: شوفاژ روشنه؟
میگم: پ نه پ خاموشه، دارم خودمو بهش میمالم تا گرم بشه یه وقت خدایی نکرده شما سرما نخورید!
دوستم سر کلاس یه لحظه سرشو گذاشت رو شونم. گفتم: چته خوابت میاد؟
گفت: پ نه پ سر رو شونه هات میذارم/تا که گریمو نبینی/نمیخوام که برنجی/نمیخوام که ببینی/گریه های بی صدامو/ اشکای بی انتهامو...
آب گرم کن خونمون رو روشن کردم میخوام برم حموم، بابام می پرسه: میخوای بری حموم؟
میگم: پ نه پ میخوام برگردم از حموم
منبع : http://sasansms.ir